سه چهار یوم است که بازگشت نموده ایم به وبلاگستان و هنوز که هنوز است معلوممان نیامده که چه مالیخولیایی است که دامنگیر بعض وبلاگیون، خاصه اعوان و انصار و مریدان و احباب خاصه ی نصرا...خانی را گرفته است، که بر هرکدامشان داخل می آییم یا هجرت وبلاگی نموده اند یا تصمیم دارند هجرت وبلاگی نمایند و داخل در یأس فلسفی گشته اند و دست در کتابت و سیاهه نویسی وبلاگی نمی نمایند که هم خیر دنیا را دارد و هم آخرت را.دلایل متعدده ذکر می نمایند که سر جمعش به دلیلی واحد ارجاع می گردد، که فرهنگ باشد.می فرمایند که بعض اهالی فضای مجازی( البته برخی معتقدند که خیلی هاشان) داخل فرهنگ نباشند و از آداب و افعال حسنه ی وبلاگی هیچ آموخته ندارند و تشویش خاطر را موجبند و چه و چه و چه...
راستش را بخواهید به بعد این همه عمر پربرکتمان هنوز که هنوز باشد ملتفت این فقره فرهنگ نشده ایم که چیست و تا حال مفهومی بدین چموشی نیافته ایم، فی الواقع هر کجا می رویم و در هر سوراخی سرک می کشیم نام این فرهنگ بر سر زبان هاست و هنوز هم معلوممان نیست که چیست.
حال بر همه ی اهالی وبلاگستان فرض است که از برای ما که نصرا...خان باشم معلوم دارند که نشانه های داشتن فرهنگ وبلاگی یا وبلاگری یا ایاب وذهاب در فضای مجازی چیست و چه باید باشد.انشاا... که خیر است.